خواهر ناتنی من عاشق اذیت کردن من است. هر زمان که من هستم، او همیشه با پتوهایش بازی می کند و من را با منحنی هایش اذیت می کند. یک روز، او را گرفتم که خودش را خوشحال می کند. من نمی توانستم در برابر پیوستن به آن مقاومت کنم، که منجر به یک جشن لعنتی وحشیانه و پتو شده شد.