میکی لاو و دوست دخترش در زیر دوش دوش از هم باز می شوند و شوخی های بازیگوششان می پیچد. او آرزوی یک بوسه دارد، اما تنها چیزی که به دست می آورد یک قطره ادرار است. او با هیجان، ناامیدی خود را تا زمانی که همسرش به او ملحق شود، تخلیه می کند و اتاق را به دریای لذت طلایی تبدیل می کند.